English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9197 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
peregrin falcon U یکجور قوش تیز پرکه قوش بازان بدان دلبستگی دارند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
i take no interest in that U هیچ بدان دلبستگی ندارم هیچ از ان خوشم نمیاید
string board U تیر یا تختهای که پلههای سنگین بدان تکیه دارند
vives U یکجور ناخوشی گوش که کره اسبهای تازه بعلف بسته بدان دچار می شوند
maud U یکجور پارچه پیچازی که شبانان اسکاتلندی میپوشند یکجور گلیم سفری
newmarket U یکجور بالاپوش چسبان یکجور بازی گنجفه
the fancy U ....بازان
phocidae U اب بازان
golf club U باشگاه گلف بازان
cross examination U به طور کلی در CL کلیه شهود وکارشناسان و مامورین کشف جرم در موقع محاکمه بایدعلنا" و حضورا" اطلاعات خودرا بیان دارند و دادستان ووکیل متهم حق سوال کردن از ایشان را دارند
phocine U وابسته به اب بازان یا تیره خوک ابی
tiltyard U میدان مبارزه نیزه بازان و سوارکاران
tilting yard U میدان مبارزه نیزه بازان و سوارکاران
to go a mumming U در دسته نقاب پوشان و لال بازان شرکت کردن
ski lifts U دستگاه حمل اسکی بازان ویاتماشاچیان به قله کوه تلسکی
ski lift U دستگاه حمل اسکی بازان ویاتماشاچیان به قله کوه تلسکی
interestedly U با دلبستگی
interests U دلبستگی
attachment U دلبستگی
interest U دلبستگی
interestedness U دلبستگی
languidinterest U دلبستگی کم
civism U دلبستگی به میهن
attachment U حکم دلبستگی
profound interest U دلبستگی زیاد
fixations U دلبستگی زیاد
fixation U دلبستگی زیاد
devotion to music U دلبستگی به موسیقی
rubrician U کسی که دلبستگی زیادبدستورهای
religionism U دلبستگی زیادبه دینداری
to take an i. in something U به چیزی دلبستگی داشتن
particularism U دلبستگی بمرام خاصی
(no) skin off one's nose <idiom> U دلبستگی به چیزی ،دلواپسی
to have a thing at heart U بچیزی زیاد دلبستگی داشتن
exteriority U حالت بیرونی یافاهری دلبستگی به
humanism U دلبستگی به مسائل مربوط بنوع بشر
outwardness U کیفیت فاهر دلبستگی بچیزهای خارجی یامادی
scripturalism U اعتقادبه نص کتاب مقدس دلبستگی بدلائل نقلی
thereunto U بدان
wherunto U که بدان
thereto U بدان
parochialism U محدودیت فکری و دلبستگی به انجام کارهای محلی و ناحیهای محدود
thereby U بدان وسیله
thereto attached U پسوسته بدان
jingo U کلمه که شعبده بازان در موقع شعبده بازی بکار میبرند
according as چنانکه بدان سان که
whereat U که بدان جهت که در انجا
poetic justice U کامیابی خوبان و شکست بدان
key-rings U حلقهای که بدان کلید می اویزند
key-ring U حلقهای که بدان کلید می اویزند
the question referred to above U موضوعی که در بالا بدان اشاره شد
that is nothing like it U هیچ شباهتی بدان ندارد
paradoxically U بدان سان که باعقیده .....است
gate meeting U انجمنی که بادادن ورودیه بدان درایند
it was beneath my notice U مراعارمی امدازاینکه بدان توجهی کنم
he had no evidence to go upon U مدرکی نداشت که بدان متکی شود
omnim gatherum U مهمانی که همه کس بدان خوانده شود
it is not pervious to reasonov U بدان دسترسی ندارد خردانرانمیتواند دریابد
nose ring U حلقهای که به بینی گاومیزنند تا بدان اورابکشند
where no human foot can tread جایی که پای ادمیزاد بدان نمیرسد.
timberhead U انتهای تیر کشتی که طناب بدان اویزند
self feeder U ماشینی که موادلازمه ازطرف خودش بدان میرسد
near side U سمت اسباب که ژیمناست بدان نزدیک میشود
hobby U کاری که کسی بدان عشق وعلاقه دارد
hobbies U کاری که کسی بدان عشق وعلاقه دارد
plowhead U چارچوبی که گاو اهن بدان متصل میشده
an accessible place U جایی که راه یافتن بدان ممکن است
paroli U دوبرابر داو بوسیله افزودن پول برده بدان
phonoscope U التی که بدان سیمهای ادوات موسیقی ازموده میشوند
indo iranian U وابسته به بخشی از زبانها....و ایران بدان سخن میگویند
over production U عمل اوزدن کالایی بیش ازاندازهای که بدان نیازمندی هست
buff stick U بدان پیچیده است و برای پرداخت کردن بکار میبرند
forbidden fruits U چیزی که به واسطه ممنوع بودن انسان بدان ارزو میکند
accessibly U چنانکه بتوان بدان راه یافت بطور قابل دسترس
forbidden fruit U چیزی که به واسطه ممنوع بودن انسان بدان ارزو میکند
golfdom U جهان گلف و گلف بازان
cowlstaff U چوبی که دونفر روی شانه حمل کرده وچیزهایی بدان می اویزند
mumpsimus U ایین دیرینه بی معنی که ازروی تعصب بدان بچسبند نادان متعصب
go cart U چارچوب غلتک داری که کودکان دست بدان گرفته راه رفتن میاموزند
crankpin U قسمت استوانهای دسته میل لنگ که میلههای رابط بدان متصل میشود
reunionism U دلبستگی به پیوند کلیسای کاتولیک با کلیسای انگلیس
free haul U در حمل مصالح ساختمانی به کارگاه حداکثر مسافتی را که کرایه اضافی بدان تعلق نگیردگویند
final setting time U مدت زمانی که بتن بدان درجه از سختی برسد که بتواندفشار معین را تحمل کند
walking chair U چارچوب غلتک دار که کودکان دست خود را بدان گرفته راه رفتن می اموزند
HE that lies down with dogs must expect to rise with fleas.. <proverb> U کسى که با سگها بخوابد بایستى انتظار آن را هم داشته باشد که با یشرات برخیزد.(پسر نوی با بدان بنشست ,خاندان نبوتش گم شد).
Manx U وابسته به جزیره انسان لهجهای که در جزیره نامبرده بدان سخن میگویند
green stick U شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
within living memory U به یاد دارند
they are individ different U تک تک با هم فرق دارند
it is g. believed that... U عموماعقیده دارند که ....
pandean pipe U یکجور نی
homogeneous U یکجور
alike U یکجور
pan pipe U یکجور نی
totems U روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
totem U روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
conifers U که میوه مخروطی دارند
diclinous U درختانی که نر وماده دارند
minimus U از چندتن که یک نام دارند
Walls are ears. <proverb> U دیوارها گوش دارند .
they are at war with japan U باژاپن جنگ دارند
they differ in kind U جنساباهم فرق دارند
they differ materially U تفاوت کلی با هم دارند
they itch for a fight U کرم جنگیدن دارند
conifer U که میوه مخروطی دارند
They have had their differences for a long time . U مدنتهااست با هم اختلاف دارند
onion grass U یکجور جو وحشی
custard pie U یکجور شیرینی
lampereel U یکجور ماهی
lambs wool U یکجور نوشابه
elephant'sgrass U یکجور لویی
osborne U یکجور بیسکویت
double pair royal U چهارطاس یکجور
dutchmans U یکجور گل ساعت
pair royal U سه برگ یکجور
onion couch U یکجور جو وحشی
trebuchet U یکجور ترازو
moloch U یکجور سوسماراسترالیایی
lewis gun U یکجور مسلسل
trebucket U یکجور ترازو
lotuses U یکجور نیلوفرابی
nonsuch U یکجور یونجه
lotos U یکجور نیلوفرابی
costrel U یکجور قمقمه
mignonette U یکجور گل میخک
aigret U یکجور ماهیخوار
lotus U یکجور نیلوفرابی
cracker U یکجور شیرینی
cold cream U یکجور مرهم
pippin U یکجور سیب
Jaffa U یکجور پرتغال
sheer legs U یکجور جرثقیل
rubicelle U یکجور یاقوت
griffon U یکجور لاشخور
sheers U یکجور جرثقیل
polyanthus U یکجور نرگس
snow flake U یکجور گل حسرت
crackers U یکجور شیرینی
pair royal U سه سر سه طاس یکجور
pandore U یکجور سه تار
gleek U سه برگ یکجور
petard U یکجور ترقه
ledger bait U که دریک جا روی نگاه دارند
basilicas U کلیساهایی که سالن دراز دارند
My hair is falling out. U موهای سرم دارند میریزند.
basilica U کلیساهایی که سالن دراز دارند
to yet had it U طرف مثبت اکثریت را دارند
to be of the mind that ... U این عقیده [نظر] را دارند که ...
Iranians have a gift of tongues. U ایرانیها استعداد زبان دارند
They all acknowledge him master . U همه او را به استادی قبول دارند
the run of the hills is east U تپه ها سوی خاورامتداد دارند
The courts have unlimited jurisdiction. U دادگاهها اخنیارات نامحدود دارند
The apples are bruised . U سیبها لک زده ( لکه دارند )
The days are getting shorter now . U روزها دارند کوتاه می شوند
they are t of their doctrines U اصول خودرامحکم نگاه می دارند
active material U موادی که خاصیت تجزیه دارند
majolica U یکجور کاشی صورتی
double pair royal U چهار برگ یکجور
marcelwave U یکجور فر یا موج که بمومیدهند
weever U یکجور ماهی خاردار
killdee U یکجور مرغ باران
kirschwasser U یکجور عرق البالو
deer tiger U یکجور یوز امریکایی
missel U یکجور باسترک در اروپا
dressing-up U یکجور بازیکهدر آنبچههالباسغیرعادیبهتنمیکنند
lansquenet U یکجور بازی گنجفه
maiolica U یکجور کاشی صورتی
mayweed U یکجور بابونه بدبو
pullicate U یکجور دستمال رنگی
pavan U یکجور رقص سنگین
paris blue U یکجور نیل فرنگی
sparable U یکجور سنگ اهکی
staniel U یکجور باز کوچک
buns U یکجور کلوچه یاکماج
bun U یکجور کلوچه یاکماج
muggins U یکجور بازی دومینو
magenta U یکجور رنگ قرمز
standards U همگون یکنواخت یکجور
standard U همگون یکنواخت یکجور
grams U یکجور باقلا گرم
pollack or lock U یکجور ماهی روغن
grammes U یکجور باقلا گرم
gram U یکجور باقلا گرم
pipistrel U یکجور شبکور کوچک
sand fly U یکجور پشه ریز
sardonyx U یکجور عقیق یمانی
sea asparagus U یکجور خرچنگ دریایی
busbies U یکجور کلاه پوستی
busby U یکجور کلاه پوستی
brandling U یکجور کرم خاکی
trammel U یکجور دام یا تور
mine thrower U یکجور توپ سنگری
catamount U یکجور گربه دشتی
catamountain U یکجور گربه دشتی
catbird U یکجور باسترک امریکایی
meerscham U یکجور گل نرم چپق
chrysoprase U یکجور یاقوت زرد
mountain cork U یکجور پنبه کوهی
omber or ber U یکجور بازی گنجفه
onion skin U یکجور کاغذ نازک
orfe U یکجور ماهی طلایی
Recent search history Forum search
1one week they love you next week they hate you both weeks i got paid
1Simultaneously, those engaged in the work of basic disciplines have become increasingly aware of the of organizations in society and have begun to concentrate attention on relevant problems.
1Both the Afghan government and the international society agree that Afghanistan confronts major challenges before mining becomes the country’s economic lifeline and help create creation of a more self
1There are two other modeling formalisms worth highlighting in the context of LPV systems.
2Research approaches are often considered to fall into one of two mutually exclusive categories.
2ظروف یکبار مصرف بصورت عامیانه به انگلیسی چی میشه
0نقد و نظر آزاد ولی دشنام و فحش ممنوع: دوستان عزیز بویژه عدالت خواهان جنبش روشنایی اولا خوشحالم که همه مردم حق و باطل را بخوبی تشخیص دادند و دوما خوشحالم که حداقل خوبان و بدان از هم تمیز شدند و دیگر هر
0نحوه کار با نرم افزار waze
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
0dump valve button و buffer volume button این دو عبارت چه معنی دارند زمینه بیهوشی دامپزشکی و ونتیلاتور
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com